Commons:Upload/fa: Difference between revisions

From Wikimedia Commons, the free media repository
Jump to navigation Jump to search
Content deleted Content added
No edit summary
free downlods software spitional irport\
(3 intermediate revisions by 3 users not shown)
Line 2: Line 2:
<div style="font-size:155%; line-height:25px; background:#f1f5fc; border:1px solid #abd5f5; padding-right:0.4em; padding-left:0.4em;" class="plainlinks">
<div style="font-size:155%; line-height:25px; background:#f1f5fc; border:1px solid #abd5f5; padding-right:0.4em; padding-left:0.4em;" class="plainlinks">
<div style="direction:rtl; font-family:tahoma">
<div style="direction:rtl; font-family:tahoma">
[[Image:Questionmark copyright.svg|left|160px]]
[[Image:Questionmark copyright.svg|left|160px|link=]]


کار شما مربوط به کجاست؟ (بر روی لینک کلیک کنید)
کار شما مربوط به کجاست؟ irport bussinesman (بر روی لینک کلیک کنید)
*این [{{fullurl:Special:Upload|uselang=ownwork}} کار خودم] است
*این [{{fullurl:Special:Upload|uselang=ownwork}} کار خودم] است


Line 21: Line 21:
* [[Commons:Upload/Unknown author or license|من نمی‌دانم نویسنده‌اش کیست ویا اجازه‌نامه‌اش چیست]]
* [[Commons:Upload/Unknown author or license|من نمی‌دانم نویسنده‌اش کیست ویا اجازه‌نامه‌اش چیست]]


* [[Commons:Help desk|من به کمک نیاز دارم]] برای پیدا کردن[[Commons:Licensing|اجازه‌نامه]]اش
* [[Commons:Help desk|من به کمک نیاز دارم]] برای پیدا کردن[[Commons:Licensing|اجازه‌نامه]] اش
</div>
</div>
</div>
</div>تاريخچة شهرستان فسا
گزيده اي ازپيشينة باستاني و تاريخي :
در باب سازنده يا سازندگان و زمان ايجاد شهر فسا اقوال مختلفي در كتابهاي تاريخي و جغرافيايي بيان گرديده كه عمده ي آنان بناي شهر را به عهد شاهان اساطيري (پيشداديان و كيانيان ) مربوط دانسته اند .
حمداله مسـتوفي در يك جمـع بندي از نظرات پيشينــيان خود در مورد زمان وسازندگان شهر فسا مي نويسد : ‹‹ در اول پسا بن طهمورث ديو بند ساخته بود خراب شد گشتاسب بن لهراسب كياني تجديد عمارتش كرد و نبيره اش بن اسفنديار به اتمام رسانيد ودر آخر ساسان آن را نام كرد … در اول مثلث بود تا به عهد حجـّاج بن يوسف ثقفي عاملش آراد مرد به فرمان او از شكل بگردانيد وتجديد عمارت كرد … وچون از شبانكارگان خرابي يافت اتابك چاولي باز معمور گردانيد . شهري سخت بزرگ بوده واَعمال ونواحي بسيار دارد . ››
پيشينة باستاني شهرستان فسا بر اساس منابع نوشتاري به دوران اساطيري ( پيشداديان – كيانيان ) و برپاية آثار و اشياء بدست آمده از كاوشهاي باستان شناسي به دوران پيش از تاريخ (عهد حجر) و هزاره هاي سوم تا چهارم قبل از ميلاد باز مي گردد . ابزار و وسايل زندگي ( گرز ، تبر، كارد و پيكانهاي سنگي ) يا سفالينه هاي منقـّش بسيار ارزشمند و اشيايي كه به نام توشه هاي رستاخيزي از قبور مردگان پيش از تاريخ از مناطق گليان ، تل ضحاك و خنب آتشكده بدست آمده نشانــگر آن است كه قبل از ورود آريائيها به اين ديار ، افـرادي صاحب فكر و مدنيت در آن مي زيسته اند
باستان شناسان و شرق شناساني مانند فريدون تولّلي و پير دو ميرو شجي معتقدند : تپه هاي گليان فسا مي تواند حـّد شرقي تمـّدن شوش باشد و به دليل شباهت هاي بسيار بين نقوش سفالينه هاي اين منطقه با ساير تمدنها ، بايد اين مطلب را پذيرفت كه تمام اين نواحي داراي تمـّدن مشتركي بوده و مراكز باستاني شوش و شهر سوخته سيستان از طريق اين منطقه با هم ارتباط مي يافتند. . به عبارت ديگر مسير ارتباطي تمدنهاي جنوب شرقي و جنوب غربي ايران از حوزه تمدني موجود در شهرستان فسا مي گذشته است .
تمدن وفرهنگ كهن فسا با گذراز قرنها ودر ادامه حيات خود با سلسله هخامنشيان پيوند مي يابد. درزمان آنان شهر فسا و نواحي اطرافش پررونق و آبـاد بوده چنانكه مطابق الـواح گلي تخت جمشيــد « ارتخم » مسؤول آباداني آن ديار مزد 150 كارگري كه در بشــي يــا (فســا) و كبرپيش (خفــر) كار مي كردند از خــزانه دار كـل پارس « راتي بيندا» خواسته است .يا ‹‹دوميرو شجي›› از باستان شناسان خارجي معتقداست كه نقش حملة شير به غزال كه در روي سفال سرخ فام فسا (با قدمت 6000 ساله،) طراحي گرديده در واقع مرحلــه ي ابتدايي نقش برجستـه ي شير و گاو عهد هخامنشي ( مهر وماه )در تخت جمشيد است
علاوه بر اينها پرفسور اوپر (( فرانسوي ))ضمن بررسي كتيبه بيستون و بر اساس سلسله تحقيقاتي كه انجام داد، فسا را مركز قيام سمرديز دوم و…در عهد داريوش مي داندكه همگي اين بيانات ازجايگاه شايسته فسا و فساييان درآن زمان حكايت مي كند..
در زمان حمله ي اسكندر ، اشكانيان وسلوكيان شهر فسا دستخوش حوادث مي گرددكه در كتاب فارسنامه ناصري و برخي كتب ديگرداستان قتل ارسين (حاكم فسا ؟! ) توسط اسكندر به تفصيل بيان نموده اند . از دورانها ي ياد شده آثاري نيز در شهرستان فسا به دست آمده كه از جمله مي توان به مجسمه آفروديتي از جنس مرمر يوناني ( پاروس ) متعلق به دوره سلوكيان كه توسط اشتاين در تل ضحاكي فسا كشف گرديده و يا به مكانهاي مهر پرستي و سكـّه هاي عهد اشكاني اشاره نمود .
در دوره ساسانيان ،از يك سو وجود بقاياي شهر ، دژ و آتشكده ساساني واز سوي ديگر حضور فساييان در امور سياسي وفرهنگي آن زمان نشانگر آن است كه فسا در دوره ساسانيان از جايگاه و رونق خاصي برخوردار بوده است ،چنانكه قاضي القضات انوشيروان فسايي بود يادر همين دوران زرادشت بن خرگان عقايد خود را در قالب ((دريست دين )) در ايران وروم منتشر كرد و تزلزل جـّدي در نظام طبقاتي ساساني به وجود آورد
به طور كلـّي در دوران ساساني و مقارن ظهور اسلام شهر فسا به عنوان بزرگترين شهر كوره (خـّره ) شهرستان دارابگرد به شمـــار مي آمده ، چنانكه برخي از مورّخان آن را كـــوره اي مستقل نيزدانسته (35) و معتقـــدند كه بهره اي از آتــش جــاويد پــارسي ( آتش جم ) درآتشكده شمالي شهر فسا قرار داشت
در دوره اسلامي ،شهرستان فسادر سال 17 هجري پس از نبردي سهمگين به دست مسلمانان فتح گرديد و ساري بن زنيم و پس از آن آزاد مرد ( شايد ايراني بوده كه نام فارسي داشته ) به حكومت فسا منصوب شدند .
در قرن اول هجري فسا مركز ضرب سكـّه بود و اين شهرستان با استفاده از امنيت ايجاد شده توسط حكومت اسلامي و در سايه تجارب گذشته به اوج عظمت واقتدار خود رسيد ، وجود رفاه ،امنيت و توسعه اقتصادي شاخصه اي بود كه در تمامي نوشته هاي سياحان و جغرافيدانان مسلمان، داخلي يا خارجي اين دوران به فسا نسبت داده شده وآنان شهر فسا را به صفات: مهم ، پرجمعيت ، بازرگاني بسار ، با مردم توانـگر، داراي كهن دژ و ربــض ، شهـري قـديمي با بنا هايي مسطـح ، راههـاي پهنـاور و وسعـت زياد ، صادر كنندة انواع جامه ها ستوده ويادكرده اند.
اين جغرافيدانان ضمن بررسي ويژگيهاي محصولات و مصنوعات فارس در مورد توليدات وصادرات شهرستان فســـا مي نويسند :
‹‹ از فسا انواع جامه ها به نواحي مختلف و بخصوص بغداد صادر مي گردد و نيز طراز چند رنگه زر بفت كه در ساير نواحي دنيا مانند آن وجود ندارد و پارچه هاي پر نقش و نگار ، پارچه هاي پشمي مخصوص لباس خلفا و رجال دولت ، پرده هاي نقــاشي و قلابــدوزي ، سراپرده هاي ابريشمــي و چـرمي ، زيــلو ، سجاده ، گليم ، سفره ها ، خيمه و خرگاه ، منديلهاي شرابي ، فرشهاي عالي، مواد رنگ كردن پارچه ها و جز آن ››
چنانكه لسترنج در كتاب جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي مي نويسد:
‹‹ شهر فسا در قرن چهارم دومين شهر مهم ولايت دارابگردواز حيث بزرگي با شيراز برابر بود ،ساختمانهايي نيكو داشت وچوبهايي كه در ساختمانهاي آن بكار مي بردند از درخت سرو بود، هوايي سالم و بازارهايي معموربا قلعه وخندق وحومه اي وسيع كه تا بيرون شهر كشيده مي شد ورطب ،بادام واترج وميوه هاي ديگر آن فراوان بود ……در فسا انواع زريهايي كه نام پادشاه به رنگ آبي وسبز مانندپر طاووس در آن بافتـه مي شد.تهيه وشهر فسا به ساختن پارچه هايي از موي بزو پارچه هاي بافته شده از ابريشم خام نيزتهيه قالي وگليم، سفره ودستمال ، پرده هاي قلابدوزي (مخصوصا به رنگهاي پر طاووسي كه در ميان گلابتون بافته مي شد) شهرت فراوان داشت و موادي كه براي رنگ كردن پارچــــه ها استعمال مي شد و نيزفرشهاي نمد ،خيمه وخــرگاه نيز از فسا صـــادرمي شد››
به دليل مساجد مروّج افكار اسماعيليه، نقش ارسلان بساسيري در تضعيف خلافت عباسي ، جابجايي در سلسله ها ، هرمهاي قدرت و… اين شهرمورد هجومهاي ويرانگرانه ي سلجوقيان ، شبانكاره ها ودر دوران بعد افاغنه قرار گرفت و چون طي آنها‌‹‹ هر كه را خواستند كُشتند وآنچه را توانستند بـَرداشتند ››، شهر فسا رو به ويراني نهاد ولي بدليل موقعيت جغرافيايي و طبيعي خود توانست در دوره صفويه وافشاريه ققنوس وار از خاكستر حوادث و بلايا برخيزد و دوراني جديد را تجربه نمايد .
دوران صفويان وبعد از آن: اگراز حضور فساييان در قيام سيـّد احمد خان جهرمي در اواخر صفويه و هجوم افاغنه بگذريم، شواهد ، حاكي از آن است كه بنياد كالبدهاي شهري فسا (حمام مـِتل، مسجد جامع، مسجد حوض ماهي ، بازار و…) در دوره صفويه ايجاد ودر دوران افشاريه رو به گسترش وتعالي گذاشته است ، نكته حائز اهمييت درمورد بافت كالبدي شهر فسا ، وجود نوعي شهرسازي شتابان ويا ساخت وساز با ديد دفاعي ، امنيتي است.
در دوران معاصر مي توان به حضور فساييان در نهضـــت مشروطه طلبي در ماجراي قيام شيــخ ذكــريا سر كوهي و نهضت تنباكو اشاره نمود (40)يا از (فصيح الزمان فسايي) كه اشعارش گرمي بخش مشروطه گرديد يادي بنماييم ـ هم او كه جريان قتل وعام مردم در شروع مشروطه را در ترجيع بندي بيان نمود واين مصرع از او زبانزد خاص وعام شد .
از نو حسين كشته ي جور يزيد شد عبدالحميد كشته عبدالحميد شد
بر خلاف سلسلة ميرزايان فسايي در دورانِ قاجاريه خاندان قوام الملك نقش اساسي در تخريب و ويراني شهرستان فسا ايفا نمودند . به عبارت ديگر عـــلاوه بر تغيير نقــش شهر و مسيرهاي ارتباطي ، بيماريهاي همه گير ،قحطي ها و وجه المصالحه قرار گرفتن فسا در بازيهاي سياسي قوام و ايل خمسه با دولتمردان فارس و ايران ودر نتيجه نا امني ها و چپاول منطقه، از عوامل عقب ماندن اين شهرستان در آن دوران بوده است.
در مورد مكان شهر فسا همانطوريكه بيان گرديد ، مي توان گفت : بنا بر اشياء و يادمان هاي يافته شده درمحل تل ضحاك ، شهرفسا تا دوران ابوسعيد مغول در آن مكان قرار داشته و محتمل است كه بعد از دوران شبانكارگان و به مرور ايـّام محل آن از (تلّ ضحـّاك) به محدودة كنوني شهر( محله ي بالا) انتقال و بعدها نيز گسترش يافت . چنانـكه طـــــراحي صفوي گونه ي مســـاجد جــامع ، ، بازار ،حمام ها،كاروانســراها، و … از ساخت يا تجـديد عمارت اين شـهرستان در دورة صفـويه حكايت مي نمايد . برخي محققان معتقدند روستاهاي اطراف تل ضحاك دراصل بر اثر مهاجرت اهالي شهر كهن فسا وبا استفاده از سنگها وآجرهايي كه در محدوده ي تل ضحاك وجود داشته پديد آمده است .

Revision as of 07:43, 12 April 2010

Shortcuts
This project page in other languages:

العربية  asturianu  беларуская (тарашкевіца)  български  বাংলা  català  čeština  dansk  Deutsch  Ελληνικά  English  Esperanto  español  eesti  euskara  estremeñu  فارسی  føroyskt  français  Frysk  galego  עברית  hrvatski  magyar  հայերեն  íslenska  italiano  日本語  ქართული  ភាសាខ្មែរ  한국어  Ripoarisch  lingála  lietuvių  македонски  മലയാളം  मराठी  Mirandés  norsk bokmål  Nederlands  polski  português  português do Brasil  română  русский  slovenčina  slovenščina  српски / srpski  suomi  svenska  ไทย  Türkçe  українська  Tiếng Việt  粵語  中文(简体)  中文(繁體)  +/−

تاريخچة شهرستان فسا

گزيده اي ازپيشينة  باستاني و تاريخي : 

در باب سازنده يا سازندگان و زمان ايجاد شهر فسا اقوال مختلفي در كتابهاي تاريخي و جغرافيايي بيان گرديده كه عمده ي آنان بناي شهر را به عهد شاهان اساطيري (پيشداديان و كيانيان ) مربوط دانسته اند .

 حمداله مسـتوفي در يك جمـع بندي از نظرات پيشينــيان  خود در مورد زمان وسازندگان شهر فسا مي نويسد : ‹‹  در اول   پسا بن طهمورث ديو بند  ساخته بود  خراب شد  گشتاسب بن لهراسب كياني  تجديد عمارتش كرد و نبيره اش  بن اسفنديار به اتمام رسانيد ودر آخر ساسان آن را نام كرد …  در اول مثلث بود  تا به عهد حجـّاج بن يوسف ثقفي عاملش آراد مرد به فرمان او از شكل بگردانيد وتجديد عمارت كرد … وچون از شبانكارگان خرابي يافت اتابك چاولي باز  معمور گردانيد . شهري سخت بزرگ بوده واَعمال ونواحي بسيار دارد .  ›› 

پيشينة باستاني شهرستان فسا بر اساس منابع نوشتاري به دوران اساطيري ( پيشداديان – كيانيان ) و برپاية آثار و اشياء بدست آمده از كاوشهاي باستان شناسي به دوران پيش از تاريخ (عهد حجر) و هزاره هاي سوم تا چهارم قبل از ميلاد باز مي گردد . ابزار و وسايل زندگي ( گرز ، تبر، كارد و پيكانهاي سنگي ) يا سفالينه هاي منقـّش بسيار ارزشمند و اشيايي كه به نام توشه هاي رستاخيزي از قبور مردگان پيش از تاريخ از مناطق گليان ، تل ضحاك و خنب آتشكده بدست آمده نشانــگر آن است كه قبل از ورود آريائيها به اين ديار ، افـرادي صاحب فكر و مدنيت در آن مي زيسته اند باستان شناسان و شرق شناساني مانند فريدون تولّلي و پير دو ميرو شجي معتقدند : تپه هاي گليان فسا مي تواند حـّد شرقي تمـّدن شوش باشد و به دليل شباهت هاي بسيار بين نقوش سفالينه هاي اين منطقه با ساير تمدنها ، بايد اين مطلب را پذيرفت كه تمام اين نواحي داراي تمـّدن مشتركي بوده و مراكز باستاني شوش و شهر سوخته سيستان از طريق اين منطقه با هم ارتباط مي يافتند. . به عبارت ديگر مسير ارتباطي تمدنهاي جنوب شرقي و جنوب غربي ايران از حوزه تمدني موجود در شهرستان فسا مي گذشته است . تمدن وفرهنگ كهن فسا با گذراز قرنها ودر ادامه حيات خود با سلسله هخامنشيان پيوند مي يابد. درزمان آنان شهر فسا و نواحي اطرافش پررونق و آبـاد بوده چنانكه مطابق الـواح گلي تخت جمشيــد « ارتخم » مسؤول آباداني آن ديار مزد 150 كارگري كه در بشــي يــا (فســا) و كبرپيش (خفــر) كار مي كردند از خــزانه دار كـل پارس « راتي بيندا» خواسته است .يا ‹‹دوميرو شجي›› از باستان شناسان خارجي معتقداست كه نقش حملة شير به غزال كه در روي سفال سرخ فام فسا (با قدمت 6000 ساله،) طراحي گرديده در واقع مرحلــه ي ابتدايي نقش برجستـه ي شير و گاو عهد هخامنشي ( مهر وماه )در تخت جمشيد است علاوه بر اينها پرفسور اوپر (( فرانسوي ))ضمن بررسي كتيبه بيستون و بر اساس سلسله تحقيقاتي كه انجام داد، فسا را مركز قيام سمرديز دوم و…در عهد داريوش مي داندكه همگي اين بيانات ازجايگاه شايسته فسا و فساييان درآن زمان حكايت مي كند.. در زمان حمله ي اسكندر ، اشكانيان وسلوكيان شهر فسا دستخوش حوادث مي گرددكه در كتاب فارسنامه ناصري و برخي كتب ديگرداستان قتل ارسين (حاكم فسا ؟! ) توسط اسكندر به تفصيل بيان نموده اند . از دورانها ي ياد شده آثاري نيز در شهرستان فسا به دست آمده كه از جمله مي توان به مجسمه آفروديتي از جنس مرمر يوناني ( پاروس ) متعلق به دوره سلوكيان كه توسط اشتاين در تل ضحاكي فسا كشف گرديده و يا به مكانهاي مهر پرستي و سكـّه هاي عهد اشكاني اشاره نمود . در دوره ساسانيان ،از يك سو وجود بقاياي شهر ، دژ و آتشكده ساساني واز سوي ديگر حضور فساييان در امور سياسي وفرهنگي آن زمان نشانگر آن است كه فسا در دوره ساسانيان از جايگاه و رونق خاصي برخوردار بوده است ،چنانكه قاضي القضات انوشيروان فسايي بود يادر همين دوران زرادشت بن خرگان عقايد خود را در قالب ((دريست دين )) در ايران وروم منتشر كرد و تزلزل جـّدي در نظام طبقاتي ساساني به وجود آورد

 به طور كلـّي در دوران ساساني و مقارن ظهور اسلام شهر فسا به عنوان بزرگترين شهر كوره (خـّره ) شهرستان دارابگرد به شمـــار مي آمده ، چنانكه برخي از مورّخان آن را كـــوره اي مستقل  نيزدانسته (35) و معتقـــدند  كه بهره اي از آتــش جــاويد پــارسي ( آتش جم ) درآتشكده شمالي شهر فسا قرار داشت 
در دوره اسلامي ،شهرستان فسادر سال 17 هجري پس از نبردي سهمگين  به دست مسلمانان فتح گرديد و ساري بن زنيم و  پس از آن آزاد مرد ( شايد ايراني بوده  كه نام فارسي داشته ) به حكومت فسا منصوب شدند .

در قرن اول هجري فسا مركز ضرب سكـّه بود و اين شهرستان با استفاده از امنيت ايجاد شده توسط حكومت اسلامي و در سايه تجارب گذشته به اوج عظمت واقتدار خود رسيد ، وجود رفاه ،امنيت و توسعه اقتصادي شاخصه اي بود كه در تمامي نوشته هاي سياحان و جغرافيدانان مسلمان، داخلي يا خارجي اين دوران به فسا نسبت داده شده وآنان شهر فسا را به صفات: مهم ، پرجمعيت ، بازرگاني بسار ، با مردم توانـگر، داراي كهن دژ و ربــض ، شهـري قـديمي با بنا هايي مسطـح ، راههـاي پهنـاور و وسعـت زياد ، صادر كنندة انواع جامه ها ستوده ويادكرده اند. اين جغرافيدانان ضمن بررسي ويژگيهاي محصولات و مصنوعات فارس در مورد توليدات وصادرات شهرستان فســـا مي نويسند :

‹‹ از فسا انواع جامه ها به نواحي مختلف و بخصوص بغداد صادر مي گردد و نيز طراز چند رنگه زر بفت كه در ساير نواحي دنيا مانند آن وجود ندارد و پارچه هاي پر نقش و نگار ، پارچه هاي پشمي مخصوص لباس خلفا و رجال دولت ، پرده هاي نقــاشي و قلابــدوزي ، سراپرده هاي ابريشمــي و چـرمي ، زيــلو ، سجاده ، گليم ،  سفره ها ، خيمه و  خرگاه ، منديلهاي شرابي ، فرشهاي عالي، مواد رنگ كردن پارچه ها و جز آن  ›› 

چنانكه لسترنج در كتاب جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي مي نويسد: ‹‹ شهر فسا در قرن چهارم دومين شهر مهم ولايت دارابگردواز حيث بزرگي با شيراز برابر بود ،ساختمانهايي نيكو داشت وچوبهايي كه در ساختمانهاي آن بكار مي بردند از درخت سرو بود، هوايي سالم و بازارهايي معموربا قلعه وخندق وحومه اي وسيع كه تا بيرون شهر كشيده مي شد ورطب ،بادام واترج وميوه هاي ديگر آن فراوان بود ……در فسا انواع زريهايي كه نام پادشاه به رنگ آبي وسبز مانندپر طاووس در آن بافتـه مي شد.تهيه وشهر فسا به ساختن پارچه هايي از موي بزو پارچه هاي بافته شده از ابريشم خام نيزتهيه قالي وگليم، سفره ودستمال ، پرده هاي قلابدوزي (مخصوصا به رنگهاي پر طاووسي كه در ميان گلابتون بافته مي شد) شهرت فراوان داشت و موادي كه براي رنگ كردن پارچــــه ها استعمال مي شد و نيزفرشهاي نمد ،خيمه وخــرگاه نيز از فسا صـــادرمي شد›› به دليل مساجد مروّج افكار اسماعيليه، نقش ارسلان بساسيري در تضعيف خلافت عباسي ، جابجايي در سلسله ها ، هرمهاي قدرت و… اين شهرمورد هجومهاي ويرانگرانه ي سلجوقيان ، شبانكاره ها ودر دوران بعد افاغنه قرار گرفت و چون طي آنها‌‹‹ هر كه را خواستند كُشتند وآنچه را توانستند بـَرداشتند ››، شهر فسا رو به ويراني نهاد ولي بدليل موقعيت جغرافيايي و طبيعي خود توانست در دوره صفويه وافشاريه ققنوس وار از خاكستر حوادث و بلايا برخيزد و دوراني جديد را تجربه نمايد . دوران صفويان وبعد از آن: اگراز حضور فساييان در قيام سيـّد احمد خان جهرمي در اواخر صفويه و هجوم افاغنه بگذريم، شواهد ، حاكي از آن است كه بنياد كالبدهاي شهري فسا (حمام مـِتل، مسجد جامع، مسجد حوض ماهي ، بازار و…) در دوره صفويه ايجاد ودر دوران افشاريه رو به گسترش وتعالي گذاشته است ، نكته حائز اهمييت درمورد بافت كالبدي شهر فسا ، وجود نوعي شهرسازي شتابان ويا ساخت وساز با ديد دفاعي ، امنيتي است. در دوران معاصر مي توان به حضور فساييان در نهضـــت مشروطه طلبي در ماجراي قيام شيــخ ذكــريا سر كوهي و نهضت تنباكو اشاره نمود (40)يا از (فصيح الزمان فسايي) كه اشعارش گرمي بخش مشروطه گرديد يادي بنماييم ـ هم او كه جريان قتل وعام مردم در شروع مشروطه را در ترجيع بندي بيان نمود واين مصرع از او زبانزد خاص وعام شد . از نو حسين كشته ي جور يزيد شد عبدالحميد كشته عبدالحميد شد بر خلاف سلسلة ميرزايان فسايي در دورانِ قاجاريه خاندان قوام الملك نقش اساسي در تخريب و ويراني شهرستان فسا ايفا نمودند . به عبارت ديگر عـــلاوه بر تغيير نقــش شهر و مسيرهاي ارتباطي ، بيماريهاي همه گير ،قحطي ها و وجه المصالحه قرار گرفتن فسا در بازيهاي سياسي قوام و ايل خمسه با دولتمردان فارس و ايران ودر نتيجه نا امني ها و چپاول منطقه، از عوامل عقب ماندن اين شهرستان در آن دوران بوده است.

در مورد مكان شهر فسا همانطوريكه بيان گرديد ، مي توان گفت : بنا بر اشياء و يادمان هاي يافته شده درمحل تل ضحاك ، شهرفسا تا دوران ابوسعيد مغول در آن مكان قرار داشته و محتمل است كه بعد از دوران شبانكارگان و به مرور ايـّام محل آن از (تلّ ضحـّاك)  به محدودة كنوني شهر( محله ي بالا) انتقال و بعدها نيز گسترش يافت . چنانـكه طـــــراحي صفوي گونه ي  مســـاجد جــامع ، ، بازار ،حمام ها،كاروانســراها، و …  از ساخت يا تجـديد عمارت اين شـهرستان در دورة صفـويه حكايت مي نمايد . برخي محققان معتقدند  روستاهاي اطراف تل ضحاك  دراصل بر اثر مهاجرت اهالي شهر كهن فسا  وبا استفاده از سنگها وآجرهايي كه  در محدوده ي تل ضحاك  وجود داشته پديد آمده است .